جدول جو
جدول جو

معنی نرم رفتار - جستجوی لغت در جدول جو

نرم رفتار
(نَ رَ)
نرم خرام. که نرم می خرامد. که رفتاری نرم و خوش و مطبوع دارد: معافر، مردم نرم رفتار. (منتهی الارب) ، که هموار رود. که هنگام رفتن به راکب خود تکانهای شدید ندهد: سهوه، شترمادۀ رام نرم رفتار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ رَ)
نرم رفتاربودن. صفت و عمل نرم رفتار. رجوع به نرم رفتار شود
لغت نامه دهخدا
(گَ رَ)
زودخیز. (آنندراج). گرم رو. سالک:
در این صحرای وحشت خضر دلسوزی نمی بینم
مگر هم گرم رفتاری چراغم پیش پا دارد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ)
نرم زبان. که سخنی نرم و ملاطفت آمیز دارد. که به رفق و ملایمت و ملاطفت و مردمی سخن گوید، که به شرم و آهستگی سخن گوید: بهنانه، زن نرم گفتار. (منتهی الارب) ، فروتن. متواضع:
مشو نرم گفتاربا زیردست
که الماس از ارزیز یابد شکست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ خُ)
شب خوش. (یادداشت بخط مؤلف) : و کان بهرام جوزاذاقال: ’خرم خفتار’ قام سماره. (کتاب التاج منسوب به جاحظ چ زکی پاشا ص 118)
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ)
نرم گفتار بودن. رجوع به نرم گفتار شود:
چون که ماهان ز روی دلداری
دید در پیر نرم گفتاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نیکوروش. که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(عَ مَ / مِ کَ دَ)
ملایم رفتن. آهسته رفتن. (ناظم الاطباء). به آهستگی رفتن. بی شتاب رفتن. به تأنی رفتن. به آرامی رفتن. آرام رفتن. (یادداشت مؤلف). دف ّ. دب ّ. دجیج. دججان. تهواد. تهوید. تهادی. ذمل. ذمول. ذمیل. ذملان. تعاطف. تدبیب. کتکته. (منتهی الارب). دبیب. (از ترجمان القرآن) (از منتهی الارب). رهو. (دهار). کتف. همیم. (تاج المصادر بیهقی) :
همی رفت نرم از بر خاک گرم
دو دیده پر از آب کرده ز شرم.
فردوسی.
، شادمانه رفتن. (ناظم الاطباء). خرامان رفتن:
سمن بوی خوبان با ناز و شرم
همه پیش کسری برفتند نرم.
فردوسی.
، هموار رفتن ستور
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرم رفتار
تصویر گرم رفتار
سحر خیز زود خیز، سالک گرم رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرز رفتار
تصویر طرز رفتار
وریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرم افزار
تصویر نرم افزار
((نَ اَ))
مجموعه ای از برنامه ها و داده ها، کتابچه راهنما و مانند آن ها که بتوان آن را برای انجام کار مشخصی با استفاده از کامپیوتر به کار برد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نرم افزار
تصویر نرم افزار
سافتویر
فرهنگ واژه فارسی سره